امروز
سلام نفس مامان.امروز صبح زود رفتیم با عزیز جون و خاله شقایق سر مزار اقا جونت براش فاتحه خوندیم و خرما دادیم مسجد .بعدش که امدیم خونه محمد زنگ زد و گفت بچه مذیم و ابوذر داره بدنیا میاد ناهار ماهی و شوید پلو درست کردم بعد از ناهار رفتیم بیمارستان نی نی خاله خوشگل و تپلی بود و 4 کیلو و 200 گرم بود .امیر مهدی نازنینم عاشقش شدی و میخواستی باهاش بازی کنی!بعد رفتیم تولد ارش پسر دوستم اونجا خیلی بهت خوش گذشت و بازی کردی یک کلاه تولد هم جایزه گرفتی اما اصلا مامانو اذیت نکردی و فوق العاده پسر خوبی بودی.ازت ممنونم پسر گلم با وجود اینکه از صبح استراحت کافی نداشتی اما خوش اخلاق و مهربون بودی عزیزم .واییییی مردم از خوشحالی وقتی هر کی میدیدت میگفت چقدر شب...
نویسنده :
مامان سوده
19:18